به گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر یادداشتی از حجت الاسلام رسول جعفریان است که در ادامه میخوانید؛
در باره طاعون یا مرگ سیاه، کتابها و مقالات متعددی نوشته شده است؛ آثاری که خواندنی هستند و میتوانند دایره تعامل مسلمانان را با طاعون به عنوان یک بیماری نشان دهند. متن زیر خبری از یک طاعون از کتاب نهر الذهب فی تاریخ حلب است که سال ۷۴۹ آمده و دامنه تلفات آن بسیار گسترده بوده است.
طاعون، همیشه، ضربات سهمگینی بر جامعه بشری در شرق و غرب زده است، اما عبرت گرفتن از گذشته و تلاش برای کاستن از دشواریهای آن، بسیار سودمند است. دانش بشر در باره بیماریهای واگیر دار تا اواخر قرن نوزدهم بسیار اندک بود، و برای حل آن جز قرنطینه و جداسازی، راهی نمیشناخت. امروزه میدانیم، تمام راه حل های قدیمی که در کتابهای طبی در این زمینه داده می شده، مبنای غلطی داشته است، زیرا اساساً شناخت درستی از ماهیت بیماری و ویروسها وجود نداشته، و در واقع، اطلاعات پزشکی قدیمی در این زمینه، صفر بوده است.
و اما در قرن اخیر هم به رغم کشفهای بزرگ علمی، ساختن ابزارهای دقیق، و حل بسیاری از مشکلات واگیردار شناخته شده و ساختن انواع واکسنها، به قول بیل گیتس، قدرت بشر، در برابر یبماری های فراگیر ناشناخته عاجز است، بیماریهایی که ممکن است در یک زمان کوتاه، تا نیمی از مردم جهان را گرفتار مرگ کند.
و اما سادگیهای ما در این زمینه که ناشی از عقب ماندگیهای ذهنی است، همچنان در این روزگار هم دیده میشود، مسائلی که سبب میشود مسائل را سبک بگیریم و برای آنها هزینه و وقت و دقت و آموزش و پژوهش کافی اختصاص ندهیم. مشکل ما ساده انگاشتن مسائل، اعتماد به نفس بیهوده، و بکار بردن راه حلهای قدیمی و کهنه و بی خاصیت، و از همه مهمتر فلسفههای کلی در این زمینه است.
چنان که گذشت، متن زیر، گزارش یک خبر در باره یک بیماری فراگیر است و از جهات مختلف میتوان در آن تأمل کرد.
سال ۷۴۹ طاعون بزرگی آمد که مرگ و میر فراوانی به دنبال داشت، و بسیار فراگیر بود و در گذر زمان، مثل آن شنیده نشده بود. بسیاری از سرزمینها و خانهها را خالی کرد و مردمان را گرفتار بیماری سکوت نمود. وقتی کسی به این طاعون گرفتار میشد، یک ساعت شنی بیشتر دوام نمیآورد. همان وقت با خانواده اش وداع میکرد، آسیابش را تعطیل میکرد، قبرش را آماده میکرد، به خانه میرفت و میمرد. گاهی تلفات یک روز شهر حلب تا ۵۰۰ نفر میرسید. در دمشق تا ۱۰۰۰ نفر میرسید. در دیار مصر، در یک روز، تا ۲۰ هزار نفر هم مردند. این خبری است که رسیده است. این طاعون یک سال طول کشید و طی آن یک ثلث مردم عالم از بین رفتند.
در این وقت بود که رزق و روزی شاغلان به کفن و دفن زیاد شد، و خوشی زیر دل آنها زده به لهو و لعب مشغول کند… آن وقت میدیدید که بزرگان حلب نشستهاند و کتابهای سنگین طبی را مطالعه میکنند [و هم یطالعون من کتب الطب الغوامض] و با خوردن ترشیجات خود را درمان میکنند، و از خاک ارمنی استمداد میگیرند و خانههایشان را با عنبر و کافور و صندل بخور میدهند، و انگشتری از یاقوت درست میکنند، و در خوراکشان از سرکه و پیاز استفاده مینمایند. گویند که مبدأ این طاعون از ظلمات [سمت مغرب و اقیانوس اطلس] بوده؛ آن هم پانزده سال پیش از آنکه به حلب برسد. این ششمین طاعون در اسلام است. (نهر الذهب فی تاریخ حلب: ۳/۱۵۲)
نظر شما